- سوزن دادن
- سوزن در نان یا گوشت گذاشتن و به حیوانات (مانند سگ) خورانیدن جهت کشتن آنها
معنی سوزن دادن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
صلح دادن آشتی دادن ایجاد توافق بین دو یا چند تن کردن
قسم دادن، تحلیف
قسم دادن، کسی را سوگند دادن
آشتی دادن، صلح دادن، هماهنگ ساختن
آماده کردن، ساز پرداختن
عرض سلاح و سامان لشکر
راندن (مطلقا)، راندن چارپایان. یا سوق کلام (حدیث) نقل کلام بیان حدیث
تزریق کردن تزریق
مهمانی دادن ضیافت کردن
دوختن پارچه با دست و به وسیلۀ نخ و سوزن، دوخت و دوز
نقش و نگار انداختن در پارچه با نخ و سوزن
در پزشکی داخل کردن داروی مایع به بدن به وسیلۀ سوزن تو خالی، آمپول زدن، تزریق
نقش و نگار انداختن در پارچه با نخ و سوزن
در پزشکی داخل کردن داروی مایع به بدن به وسیلۀ سوزن تو خالی، آمپول زدن، تزریق
ساختن و آماده کردن، آراستن، سامان دادن، نظم و ترتیب دادن
گوزیدن
کسی که در راه آهن بر سر دوراهی یا ایستگاه مامور قطع یا وصل کردن ریل ها پیش از عبور قطار می باشد
Needle
costurar
coudre
naaien
सुई से सिलना
menjahit
iğne yapmak
kushona